دراین پست هم مثل پست های قبل قرار است علاوه بر دیدن اسکرینشاتهایی از سریال فرندز که درآن یک اصطلاح انگلیسی روزمره به کاربرده شده، به همراه ترجمه آن و نحوهی استفاده از آن در جملهسازی آشنا بشویم. در این دوره آموزشی، متن سریال فرندز را به صورت کامل مورد بررسی قرار دادهایم. همراه ما باشید…
فصل سوم – قسمت دوازدهم
اصطلاح: Goof around
معنی اصطلاح: وقت تلف کردن/ ول چرخیدن
مـثال: .I spent the whole summer just goofing around
ترجـمه: تمام تابستان را به وقت تلف کردن گذراندم.
اصطلاح: Piece of cake
معنی اصطـلاح: مثل آب خوردن/ کار بسیار راحت
مثـال:.Today’s exam was a piece of cake for me
ترجمه: امتحان امروز برای من مثل آب خوردن بود.
فصل سوم – قسمت چهاردهم
اصطلاح: Fall from grace
معنی اصطلاح: از دست دادن اعتبار و آبرو/ از چشم افتادن
مثال: .The king’s fall from grace after agreeing with his enemies
ترجمـه: پادشاه بعد از موافقت با دشمنانش آبروی خود را از دست داد.
اصطلاح: Look for something
معنی اصطـلاح: به دنبال چیزی گشتن
مـثال: ?I’m looking for my glasses. have u seen them
ترجـمه: دارم دنبال عینکم میگردم. تو ندیدیاش؟
اصطلاح: Get sick of something
معنی اصطلاح: از چیزی خسته شدن/ چیزی دل را زدن
مثـال: .I got sick of my new shoes so I’m gonna buy a new pair
ترجمـه: کفش هایم دیگر دلم را زده اند میخواهم یک جفت جدید بخرم.
pdf متن سریال فرندز را میتوانید از اینجا دانلود کنید:
-
کتاب اصطلاحات زبان انگیسی با فرندز – pdf۴۴,۰۰۰ تومان
فصل سوم – قسمت پانزدهم
اصطلاح: Ground rules
معنی اصطلاح: قوانین اصلی (معمولا برای بازی یا کار گروهی)
مـثال: .As your teacher I have some ground rules for this class
ترجمه: به عنوان معلم شما، من برای این کلاس قوانینی دارم.
اصطلاح: Work something out
معنی اصطـلاح: حل و فصل کردن یک مشکل
مثـال: .I hope my parents would work their problems out
ترجمه: امیدوارم والدینم مشکلاتشان را حل کنند.
فصل سوم – قسمت شانزدهم
اصطلاح: On board
معنی اصطلاح: موافقت و مشارکت مثال: !Is everyone on board with the new plan? Then let’s get to work
ترجمه: همه با نقشه جدید موافقاند؟ پس بریم سراغ کار!
فصل سوم – قسمت نوزدهم
اصطلاح: Run out
معنی اصطـلاح: تمام شدن چیزی/ ته کشیدن چیزی
مـثال: .They returned home from their vacation when their money ran out
ترجمه: وقتی پولشان تمام شد از مسافرتشان به خانه برگشتند.
فصل سوم – قسمت بیستم
اصطلاح: Pass away
معنی اصطـلاح: فوت کردن
مثال: .My grandfather passed away in peace while asleep
ترجمه: پدربزرگم با آرامش و در خواب فوت کرد.
اصطلاح: Caught up in something
معنی اصطـلاح: گیر افتادن/ غرق شدن در چیزی
مثال: .I was so caught up in my work, that I didn’t realize what was happening outside
ترجمه: انقدر در کارم غرق شده بودم که متوجه نشدم بیرون چه اتفاقی دارد میافتد.
اصطلاح: Look forward to something
معنی اصطـلاح: چشم انتظار چیزی بودن/ مشتاق چیزی بودن
مثال: .I’m really looking forward to summer holiday
ترجمه: خیلی مشتاق رسیدن تعطیلات تابستانی هستم.
امیدوارم که از این آموزش استفاده برده باشید. تا انتهای دوره آموزش متن سریال فرندز همراه ما باشید.
همچنین هر سوال، نظر، انتقاد و یا پیشنهادی دارید برای ما بنویسید.
راستی! تلگرام چ یاب رو برای با خبر شدن از آخرین تخفیفها و دورههای آموزشی ما دنبال کنید.
ارسال پاسخ
نمایش دیدگاه ها