به دومین قسمت از سری آموزش های اصطلاحات زبان انگلیسی بههمراه سریال محبوب فرندز در سایت چیاب خوش آمدید. دراین پست هم، مانند بخشهای گذشته، قسمتهایی از فصل اول فرندز را بررسی میکنیم و اصطلاحات بکار برده شده را به همراه ترجمهی فارسی و مثالی از کاربرد آن را هم بررسی خواهیم کرد.
فصل اول – قسمت دوازدهم
اصطلاح : Big deal
معنی اصـطلاح: خب که چی
مثـال: !So you lost the game last night. Big deal
ترجمه: پس بازی دیشب را باختی، خب که چی!
این اصطلاح معنی دیگری نیز دارد که در مثال زیر آن را توضیح میدهیم:
معنـی اصطـلاح: کار یا چیزی مهم
مثـال: .Today’s interview is a big deal for me
ترجمه: مصاحبهی امروز واقعا برایم مهم است.
اصطـلاح: Never mind
معنـی اصـطلاح: بیخیال/ مهم نیست
مثـال: .Never mind. I’ll just go buy milk by myself
ترجمه: بیخیال، خودم میرم شیر میخرم.
فصل اول – قسمت سیزدهم
اصطلاح : Keep an eye on someone
معنـی اصـطلاح: مراقب کسی بودن/ حواست به کسی بودن
مثـال: .Keep an eye on your brother while I’m out
ترجمه: وقتی من بیرونم مراقب برادرت باش.
اصطلاح : Have the guts
معنـی اصـطلاح: جرئت یا عرضه کاری را داشتن/ دل کاری را داشتن
مثـال: .I didn’t have the guts to go bungee jumping
ترجمه: من دلِ رفتن به بانجی جامپینگ را نداشتم.
فصل اول – قسمت چهاردهم
اصطلاح : Way to go
معنـی اصـطلاح: امید دادن یا تشویق کردن کسی/ ابراز خوشحالی برای کسی
مثال: !I heard you girls won the contest. Way to go
ترجمه: شنیدم که شما دخترا مسابقه رو بردین. ایول آفرین!
فصل اول – قسمت پانزدهم
اصطلاح : Stop by
معنـی اصـطلاح: سر زدن
مثال: .I was passing your house, so I thought I’d stop by
ترجمه: داشتم از کنار خونهتون رد میشدم گفتم یه سری بهت بزنم.
برای دانلود pdf لغات سریال فرندز ، محصول زیر را ببینید:
اصطلاح : Cheer someone up
معنـی اصـطلاح: کسی را خوشحال کردن
مثال: .My friend was sick so I sent her some flowers to cheer her up
ترجمه: دوستم مریض بود پس براش گل فرستادم تا خوشحالش کنم.
اصطلاح : Root for someone
معنـی اصـطلاح: حمایت کردن کسی/ تشویق کردن کسی
مثال: .I’m sure you’ll win. Everyone’s rooting for you
ترجمه: مطمئنم که برنده میشی. همه دارن تورو تشویق میکنن.
فصل اول – قسمت شانزدهم
اصطلاح : Look into something
معنی اصـطلاح: ته توی چیزی را درآوردن/ راجع به چیزی تحقیق کردن
مثال: .I wrote a letter of complaint, and the police have promised to look into the matter
ترجمه: یک شکایت نامه نوشتم و پلیس قول داد که ته توی قضیه را دربیاورد.
اصطلاح : Screw something up
معنی اصـطلاح: کاری را خراب کردن/ کاری را اشتباه انجام دادن
مـثال: .My brother made a bad decision that screwed up his entire life
ترجمه: برادرم تصمیم بدی گرفت که با آن زندگی اش را تباه کرد.
اصطلاح : Freak out
معنی اصـطلاح: وحشت کردن/ هول کردن
مثال: People just freaked out when they heard the news
ترجمه: مردم وقتی اخبار را شنیدند وحشت کردند.
امیدوارم که از این بخش از آموزش لغات سریال فرندز استفاده برده باشید. اگر سوالی دارید حتما در انتهای پست بنویسید. همچنین منتظر انتقادات، پیشنهادات و نظرات شما عزیزان هستیم.
راستی! تلگرام چ یاب رو برای با خبر شدن از آخرین دورهها و تخفیف های ما دنبال کنید.
ارسال پاسخ
نمایش دیدگاه ها