دراین پست هم مثل پست های قبل قرار است علاوه بر دیدن اسکرینشاتهایی از سریال فرندز که درآن یه اصـطلاح روزمره به کاربرده شده، به همراه ترجمه آن اصطلاح و نحوهی استفاده از آن در جملهسازی آشنا بشویم. یه قسمت پنجم از آموزش زبان با سریال فرندز ، همراه ما باشید ….
فصل دوم – قسمت نهم
اصطلـاح: Go nuts
معنی اصطلاح: دیوانه شدن(از هیجان)/ قاطی کردن/ بشدت عصبانی شدن
مـثال: .When Dad sees that you broke the window, he’s going to go nuts
ترجـمه: وقتی پدر ببیند که شیشه پنجره را شکستهای حتما قاطی میکند.
اصـطلاح: Be all ears
معنی اصطـلاح: با دقت گوش دادن
مثـال: .I’m all ears – let’s see what you have to say
ترجمه: دارم گوش میدم-بگو ببینم چی میخوای بگی.
فصل دوم – قسمت دهم
اصطلـاح: Pay your dues
معنی اصطلاح: زحمت کشیدن برای بدست آوردن چیزی
مثال: .I’ve paid my dues for the last 25 years, and now I’m ready for a comfortable retirement
ترجمـه: ۲۵ سال زحمت کشیدهام، حالا دیگر آمادهام تا با خیال راحت بازنشسته بشوم.
فصل دوم – قسمت یازدهم
اصـطلاح: Call something off
معنی اصطـلاح: کنسل کردن چیزی یا قراری
مـثال: .The game was called off because of bad weather
ترجـمه: به خاطر آبوهوای بد، بازی کنسل شد.
فصل دوم – قسمت دوازدهم
اصطلـاح: Get off track
معنی اصطلاح: پرت شدن حواس
مثـال: .I tried to keep everyone’s attention,but we kept getting off track
ترجمـه: سعی کردم توجه همه را رو جلب کنم ولی همهاش حواسمان پرت میشد.
فصل دوم – قسمت سیزدهم
اصـطلاح: Move on
معنی اصطـلاح: از چیزی گذشتن/ قبول کردن تغییرات و ادامه دادن/ کار جدیدی را شروع کردن
مثال: .It’s been a nightmare, but now I just want to forget about it and move on
ترجمه: مثل یک کابوس بود ولی حالا دیگر فقط میخواهم فراموشش کنم و ازش بگذرم.
فصل دوم – قسمت چهاردم
اصطلـاح: God forbid
معنی اصطلاح: خدای ناکرده/ خدا نکند
مـثال: .If there was a fire,God forbid, we should be able to get out of the apartment quick
ترجمه: اگه خدای ناکرده آتش سوزی بشود، باید بتوانیم سریع از آپارتمان خارج بشویم.
فصل دوم – قسمت هفدهم
اصـطلاح: How come
معنی اصطـلاح: چطور مگر/ چرا
مثـال: ?So how come you got an invitation and not me
ترجمه: چطور تو دعوتنامه گرفتی ولی من نه؟
کتاب سریال فرندز رو میتونید از اینجا دانلود کنید:
اصطلـاح: Turn out
معنی اصطلاح: معلوم شدن/ مشخص شدن/ نتیجه دادن
مثال: .The truth turned out to be stranger than we had expected
ترجمه: معلوم شد که حقیقت عجیبتر از چیزی بود که انتظارش را داشتیم.
اصـطلاح: Tell on somebody
معنی اصطـلاح: لو دادن/ خبرکشی کردن/ چغلی کردن
مـثال: ..We were worried he would tell on us, so we paid him to keep quiet
ترجمه: نگران بودیم که مارا لو بدهد برای همین به او پول دادیم تا ساکت باشد.
فصل دوم – قسمت هجدهم
اصطلـاح: By the way
معنی اصطلاح: ضمنا/ راستی
مـثال: ?I think we’ve discussed everything we need to – by the way, what time is it
ترجمه: فکر میکنم راجع به هرچیزی که لازم بود بحث کردیم-راستی ساعت چند است؟
اصـطلاح: Name after somebody
معنی اصطـلاح: از روی کسی اسم گذاشتن برروی کسی یا چیزی دیگر
مـثال: .My parents named me after my grandfather
ترجمه: پدر و مادرم اسم مرا از روی پدربزرگم گذاشته اند.
این قسمت از آموزش زبان با سریال فرندز اینجا به اتمام میرسد. امیدوارم که از این آموزش ها استفاده ببرید. همچنین اگر سوال، نظر و یا پیشنهادی داشت برای ما بنویسید.
راستی! تلگرام چ یاب رو برای باخبر شدن از آخرین تخفیف ها و اخبار ما دنبال کنید.
ارسال پاسخ
نمایش دیدگاه ها