هر رنگ میتواند احساسات متفاوتی در انسان ایجاد کند؛ ما تفاوتها و شباهتها را به کمک رنگها درک میکنیم و به کمک رنگ میتوانیم آنها را ایجاد کنیم. رنگها ساختهی مغز انسان هستند و در زندگی واقعی عملاً وجود ندارند. ما با استفاده از ذهن خود رنگها را بوجود میآوریم بنابراین رنگ بصورت ذهنی در طبیعت وجود دارد و نه بصورت واقعی.
در دیزاین، رنگ یکی از کلیدیترین موارد برای جلب توجه کاربر است. در مواجه با یک پدیده جدید، عاملی که موجب ماندگاری آن پدیده در ذهن کاربر میشود رنگ آن است. رنگها ارتباط تنگاتنگی با نام تجاری محصولات دارند؛ طراحان و سازندگان محصولات مختلف از رنگ برای ایجاد ارتباط میان محصول خود و مصرفکننده استفاده میکنند تا بوسیله آن بتوانند ماهیت محصول را به مشتریان نشان دهند. این تأثیر به قدری زیاد است که کاربران گاهی اصلیترین دلیلشان برای خرید یک محصول فقط رنگ آن است.
در اینجا به یک سری واقعیات میپردازیم که دانستن آنها قبل از ورود به مبحث روانشناسی رنگ ضروری است.
-
اولویت رنگها بر اساس جنسیت
بر اساس یافتههای Joe Halock در انتخاب رنگها یک تفاوت قابل توجه میان زنان و مردان وجود دارد؛ مطالعات انجام شده در رابطه با خوشایندترین و ناخوشایندترین رنگها نشان میدهد که مطلوبترین رنگ میان هر دو جنسیت رنگ آبی و نامطلوبترین آنها نارنجی است. همچنین در این مطالعه به این نتیجه رسیدهاند که آقایان بیشتر رنگهای تیره و گرم را ترجیح میدهند و خانمها بیشتر به رنگهای روشن و سرد تمایل دارند.
از آزمایش بالا میتوان به این نکته پی برد که چرا طراحان در طراحی محصولات خود بیـشتر ترجیح میدهند از رنگ آبی استفاده کنند و کمتر از رنگ نارنجی بهره میبرند. اما این به معنی این نیست که همیشه باید از رنگهای مورد علاقه کاربران استفاده کرد، بلکه بهتر است رنگها را با توجه به تأثیرشان بر روی مخاطب بکار ببریم.
-
استفاده از رنگ در طراحی بستگی به نوع محصول و سرویس دارد
به کار بردن رنگهای متناسب با محصولات از فاکتورهای مهم در طراحی است؛ اغلب مردم قبل از خرید یک کالا به رنـگ آن توجه میکنند. برای مثال رنگ و طراحی ساعتهای معروف G-Shock به گونهای است که وقتی افراد مختلف با محصولات این نام تجاری روبهرو میشوند احساس اطمینان پیدا میکنند.
هر فرد با توجه به شخصیتش علاقمند به یک رنگ خاص است. در مثال بالا ساعت G-Shock با استفاده از رنگهای تیره میتواند توجه مردمی را که به محصولاتی با تنوع رنگ کم علاقه دارند را جذب کند.
- رنگها محصولات را برجسته میکنند
طراحی محصول نه تنها باید قابل فهم باشد بلکه باید قابل کشف هم باشد. مغز ما همواره تمایل دارد بر روی نامهای تجاریای تمرکز کند که فوراً قابل تشخیص هستند؛ در نتیجه برای طراحی یک محصول یا لوگوی جذاب و قابل درک باید به درستی از رنگها استفاده کنید به گونهای که متناسب با نقشه کار، شخصیت و احساسات شما و چیزی متفاوت از رقیبانتان باشد. بسیاری از مطالعات نشان داده است که رنگ یکی از مهمترین فاکتورها در معامله و رقابت است. استفاده از رنگها در صنایع غذایی و رستورانها بسیار رایج است، جایی که ظاهر محصول تا حد زیادی وابسته به رنـگ آن است.
اگر به برندهایی مانند Mcdonalds ،KFC ،Starbucks و برندهای غذایی معروف دیگر که شعبههای زیادی در کشورهای مختلف دارند توجه کنیم، خواهیم فهمید که تمرکز اصلی این برندها بر روی طراحی و رنگ مواد غذاییشان است.
یکی از مهمترین نکتهها در دیزاین، فهمیدن و تمرکز کردن بر روی واکنش مشتری نسبت به رنگها به جای تمرکز بر روی خود رنگها است. در نهایت رنگی که شما انتخاب کردید باید به هدفش یعنی آنچه شما میخواهید به مخاطبتان بدهید برسد.
چگونه رنگها بر طراحی تأثیر میگذارند؟
مقالات زیادی در خصوص تأثیر رنگها بر طراحی وجود دارد. در ادامه به تشریح تأثیر برخی از رنگهای رایج پرداختهایم:
قرمز:
مفاهیم مثبت: شجاعت، قدرت، گرما، انرژی، بقا، مبارزه یا پرواز، هیجان.
مفاهیم منفی: اختلال، فشار، خشونت.
رنگ قرمز در میان رنـگها بیشترین طول موج را داشته و همچنین بسیار قدرتمند بوده و اگرچه این قدرتمند بودن قابل مشاهده نیست اما تا حدودی قابل احساس است بنابراین میتـواند به راحتی توجهها را به خود جلب کند؛ به همین دلیل است که از این رنــگ در سرتاسر جهان در چراغهای راهنمایی و رانندگی استفاده میکنند. تأثیرات فیزیکی رنـگ قرمز را میتوان در جنب و جوش افراد در مواجه با این رنگ احساس کرد؛ بعلاوه میتواند این احساس را به شما القا کند که زمان سریعتر از چیزی که در عمل وجود دارد میگذرد. این رنگ میتواند نماد خشونت نیز باشد. قرمز خالص سادهترین رنــگ و در عین حال بدون ظرافت است.
آبی:
مفاهیم مثبت: هوش، ارتباطات، اعتماد، کارایی، متانت، وظیفه، منطق، خنکی، انعکاس، آرامش.
مفاهیم منفی: سردی، بیکفایتی، کمبود احساسات، عدم دوستی.
آبی رنـگ تسکین دهنده و رنگ ذهن است و برخلاف رنگ قرمز که بر روی واکنشهای فیزیکی ما تأثیر میگذارد، رنــگ آبی بیشتر ذهن ما را تحت تأثیر قرار میدهد. آبیهای تیره تحریک کننده ذهن شفاف و آزاد هستند و آبیهای روشن تحریک کننده ذهنهای آرام و افزایش دهنده تمرکز است. در نتیجه آبی رنگ سکوت و آرامش است. همچنین آبی رنگ ارتباطات نیز هست. اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم که برای مثال اشیاء آبی بیشتر از اشیاء قرمز در نزدیکی ما وجود دارند و این بیدلیل نیست. پژوهشهای فراوان نشان داده است که رنــگ آبی پرطرفدارترین رنگ دنیاست؛ به هر حال این رنـگ نماد سردی و بیاحساسی نیز است.
زرد:
مفاهیم مثبت: خوش بینی، اعتقاد، اعتماد به نفس، اضطراری، قدرت احساسی، دوستی، خلاقیت.
مفاهیم منفی: غیر منطقی بودن، ترس، شکنندگی احساسی، افسردگی، اضطراب، خودکشی.
طول موج رنــگٍ زرد بلند بوده و بطور کلی یک رنگ محرک از نظر احساسی است؛ به همین دلیل این رنگ قویترین رنگ از نظر روانی بوده و میتواند احساس خوشبینی و اطمینان را به افراد مختلف انتقال دهد و همچنین میتـواند روحیه و عزت نفس انسان را افزایش دهد اما استفاده بیش از حد و یا بکار بردن آن با رنگهای اشتباه میتوانـد باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد احساس اضطراب و یا ترس شود.
سبز:
مفاهیم مثبت: هماهنگی، تعادل، استراحت، عشق جهانی، استراحت، ترمیم، اطمینان، محیط زیست، تعادل، آرامش.
مفاهیم منفی: خستگی، رکود، رطوبت.
رنگ سبز در برخورد با چشم هر کس این احساس که نیاز به تغییر یا اصلاحی نیست را تداعی میکند؛ بنابراین آرامش بخش است. سبز رنگ تعادل به مفهومی مهمتر از آنچه مردم متوجه میشوند است. جهان ما سرشار از رنگ سبز است، به همین دلیل رنگ سبز میتوانـد نشانگر پر آبی و یا قحطی باشد بنابراین رنگ سبز نشان دهنده اطمینان در سطح متعادلی است و باید این رنگ را بدرستی بکار برد.
بنفش:
مفاهیم مثبت: آگاهی معنوی، مهارتی، بینایی، لوکس، اعتبار، حقیقت، کیفیت.
مفاهیم منفی: برون گرا، انحطاط، سرکوب، نادیده گرفتن.
بنفش در میان رنگها دارای کوتاهترین طول موج است. این رنــگ آگاهی را در زمینهی فکری و یا حتی روحنی بالا میبرد. رنگ بنفش سمبل درونگرایی بوده و سوق دهنده به سوی عبادت و تفکر است. همچنین این رنگ مربوط به حق امتیاز و ارتباط سالم است. به دلیل اینکه بنفش آخرین رنگ قبل از اشعه فرابنفش است میتوان آن را به کیهان و فضا مرتبط دانست. استفاده بیش از حد از آن میتواند درونگرایی را بسیار افزایش دهد و بکار بردن درجه رنــگ (میزان تیرگی و روشنی) نادرست از آن میتـواند مفاهیمی همچون ارزانی، تندی و یا زنندگی را انتقال دهد.
نارنجی:
مفاهیم مثبت: راحتی فیزیکی، غذا، گرما، امنیت، احساسی، اشتیاق، فراوانی، سرگرم کننده.
مفاهیم منفی: محرومیت، سرخوردگی، ناامیدی، عدم بلوغ.
از آنجایی که نارنجی ترکیبی از قرمز و زرد بوده میتوان نتیجه گرفت که این رنگ یک محرک فیزیکی و احساسی است. نارنجی یک رنــگ سرگرم کننده بوده و میتواند ذهن بینندگانش را بر روی مسائلی همـچون راحتی فیزیکی، غذا، گرما و یا پناهگاه متمرکز کند. در مقابل میتـواند نماد محرومیت نیز باشد، خصوصاً وقتی رنــگ نارنجی گرم با مشکی بکار میرود. به همین صورت استفاده زیاد از آن میتواند القا کننده فریبندگی و نبود ارزشهای فکری باشد.
صورتی:
مفاهیم مثبت: آرامش فیزیکی، پرورش، گرما، زنانه بودن، عشق، جنسیت، بقا.
مفاهیم منفی: مهار، کشش احساسی، تخریب، ضعف فیزیکی.
وجود دوز مختصری از رنگ قرمز در صورتی باعث شده این رنگ به لحاظ فیزیکی بر روی ما تأثیر بگذارد با این تفاوت که به جای محرک بودن، آرامشبخش است (جالب است بدانید که صورتی تنها رنگی از ریشه رنگ دیگر (قرمز) است که نام منحصربفرد دارد، مثلاً ما رنگی که دارای مقدار مختصری از رنگ آبی باشد را آبی روشن مینامیم). رنگ صورتی سمبل بُعد روحی است. صورتی بیانگر اصل زنانه (یا اخلاق زنانه) و بقا است. صورتی رنــگ پرورش و آرامشبخش است و استفاده بیش از حد از آن نشانگر سستی است.
خاکستری:
مفاهیم مثبت: بیطرفی روان.
مفاهیم منفی: عدم اعتماد به نفس، رطوبت، افسردگی، خواب زمستانی، کمبود انرژی.
خاکستری خالص تنها رنگی است که خواص روانشناسی مستقیم ندارد. اما به هر جهت میتـوان آن را سمبل سرکوبگری دانست. تأثیر روحی این رنگ تا حدی به معنای ناراحتی و افسردگی است، و ترسیم کننده جهانی است که ما در آن بدنبال فراهم کردن شرایط خواب هستیم. هر درجه رنگی از خاکستری تأثیر متفاوتی در کنار رنگهای دیگر دارد. استفاده زیاد از این رنــگ نمایانگر عدم اطمینان و ترس از قرار گرفتن در موقعیت است.
مشکی:
مفاهیم مثبت: پیچیدگی، زرق و برق، امنیت، ایمنی احساسی، کارایی، ماده، رسمی بودن.
مفاهیم منفی: سرکوب، سردی، تهدید، سنگین بودن.
مشکی تمام رنگها را شامل میشود یا به عبارتی همهی رنگها در مشکی وجود دارند. این رنگ مفاهیم روانشناختی قابل توجهی دارد. رنگ مشکی همانند یک مانع حفاظتی در برابر تمامی انرژیهایی است که به سمت شما میآید علاوه بر این میتواند شخصیت را نیز پنهان کند. مشکی در اصل نبود نور است بنابراین هیچ طول موجی ندارد و به نوعی تهدید کننده است. اکثر مردم از تاریکی میترسند اما با این حال مشکی را میتوان به راحتی با رنگهای روشن (البته با رعایت یک سری نکات) بکار برد. این ارتباط در عین پیچیدگی جذابیت بینظیری بوجود میآورد، خصوصاً با رنـگ سفید. مشکی سمبل جدیت و درک وزن است. احتمالاً شنیدهاید که لباسهای مشکی اشخاص چاق را لاغرتر نشان میدهند اما حقیقت این است که مشکی در عین جذابیت توجه افراد را به خود جلب نمیکند و به همین دلیل افراد را لاغرتر از آنچه که هستند نشان میدهد.
سفید:
مفاهیم مثبت: بهداشت، استریل، وضوح، خلوص، پاکیزگی، سادگی، پیچیدگی، کارایی.
مفاهیم منفی: ناباروری، سرماخوردگی، موانع، ناتوانی، نخبه گرایی.
رنگ سفید درست همانند رنگ مشکی جذاب است. در حقیقت این رنـگ با نفوذ زیاد طیفش وارد چشمان ما میشود. بنابراین همانند رنـگ مشکی یک سری موانع بوجود میآورد با این تفاوت که شما را وادار به نگاه کردن میکند. سفید سمبل خلوص است و مانند مشکی قاطع؛ مفهوم منفی که میتوانـد داشته باشد بیروحی است. از نظر بصری سفید میتواند درک زمان و وسعت را بوجود آورد. اثر منفی که سفید میتواند بر روی سایر رنگها که در کنار آن وجود دارند ایجاد کند، زننده نشان دادن آن رنگها است.
قهوهای:
مفاهیم مثبت: جدیت، گرما، طبیعت، زمینی، قابل فهم بودن، پشتیبانی.
مفاهیم منفی: کمی پیچیدگی، سنگینی، کمی شوخ طبعی.
قهوهای معمولاً تشکیل شده از قرمز، زرد و درصد زیادی از رنـگ مشکی است. در نتیجه همانند مشکی دارای جدیت است اما کمی گرمتر و نرمتر از آن است. همچنین قهوهای شامل برخی از ویژگیهای قرمز و زرد نیز هست. این رنــگ با زمین و طبیعت نیز ارتباط دارد. قهوهای یک رنـگ خالص و کاملاً قابل اطمینان است و بیشتر مردم بطور کامل از آن حمایت میکنند. قهوهای بیشتر از آنکه حمایت کننده باشد سرکوبگر است و همانند مشکی قاطع.
بسیار عالی۳>