دراین پست هم مثل پست های قبل قرار است علاوه بر دیدن اسکرینشاتهایی از سریال فرندز که درآن یک اصطلاح انگلیسی روزمره به کاربرده شده، به همراه ترجمه آن و نحوهی استفاده از آن در جملهسازی آشنا بشویم. مثالها در یادگیری زبان خیلی کمکبخش هستند پس اگر در فهم اصطلاحی مشکل داشتید حتما مثال مربوط به آن، که در زیر معنی هر اصطلاح آورده شده است، را نیز بخوانید. ابتدا سعی کنید خودتان مثال را ترجمه کنید و سپس جواب خود را با ترجمه مقایسه کنید و ببینید که چقدر پیشرفت داشتهاید. با قسمت ۲۱ از دوره آموزش زبان با فیلم همراه ما باشید…
فصل هفتم فرندز – قسمت سیزدهم
اصطلاح: Get goosebumps
معنی اصطلاح: مو به تن سیخ شدن/ مور مور شدن
مـثال: .I got goosebumps. I guess I’m cold, I better go wear a jacket
ترجمه : مو به تنم سیخ شده است. فکر کنم سردم شده، بهتر است برم یک ژاکت بپوشم.
فصل هفتم فرندز – قسمت پانزدهم
اصطلاح: Have a bone to pick with someone
معنی اصطـلاح: از کسی گله یا شکایت کردن
مثـال: ?I have a bone to pick with you. Did you eat my cake I saved in the
ترجمه : میخوام ازت گله کنم. تو کیکی که من در یخچال گذاشته بودم تا بعدا بخورم را خوردی؟
فصل هفتم فرندز – قسمت شانزدهم
اصـطلاح: Give a hand
معنی اصطـلاح: کمک کردن
مـثال: ?These bags are so heavy, could you give me a hand
ترجمه : این کیف ها خیلی سنگین هستند، میشود کمک کنی؟
برای دانلود کتاب آموزش زبان با سریال فرندز، از اینجا اقدام کنید:
فصل هفتم فرندز – قسمت هفدهم
اصـطلاح: tiptoe around someone
معنی اصطـلاح: در حضور کسی با احتیاط عمل کردن
مثـال: .I know that I’m your boss but you don’t have to tiptoe around me [
ترجمه : میدانم که من رئیس ات هستم ولی لازم نیس در حصور من با احتیاط رفتار کنی.
اصطلاح: Pull something
معنی اصطلاح: نقشه کشیدن/ حیله یا نیرنگ زدن
مثال: .He looked at me all funny so I knew he was trying to pull something
ترجمه : همه اش عجیب به من نگاه میکرد پس فهمیدم که دارد نقشهای میکشد.
فصل هفتم فرندز – قسمت هجدهم
اصـطلاح: Hand out
معنی اصطـلاح: پخش کردن چیزی بین دیگران
مـثال: .I handed out tea to the guests last time at my friend’s party [
ترجمه : دیشب در مهمانی دوستم من بین مهمانها چایی پخش کردم.
فصل هفتم فرندز – قسمت بیست و دوم
اصطلاح: Pull over
معنی اصطـلاح: ماشین را کنار زدن یا پارک کردن
مثال: .Just pull over here I want to walk the rest of the way
ترجمه : همینجا بزن کنار میخواهم بقیه مسیر را پیاده بروم.
اصطلاح: Horse around
معنی اصطـلاح: شیطانی کردن/ بازیگوشی کردن
مثال: !Stop horsing around and get to work
ترجمه : انقدر بازیگوشی نکنید و بروید سر کارتان!
اصطلاح: After you
معنی اصطلاح: اول شما بفرمایید (در موقعیتهای مختلف استفاده میشود مثلا موقع رد شدن همزمان دور نفر از یک در خروجی یا استفاده دو نفر از یک چیز)
مـثال: “I hold the door open and said “after you
ترجمه : در را باز نگه داشتم و گفتم “اول شما بفرمایید”.
فصل هفتم فرندز – قسمت بیست و چهارم
اصطلاح: Hide-and-seek
معنی اصطلاح: بازی قایم موشک
مثال: !I love playing hide-and-seek with children because they’ll be quiet for a long time
ترجمه : من عاشق قایم موشک بازی کردن با بچه ها هستم چون برای یک مدت طولانی ساکتاند!
اصطلاح: Big picture
معنی اصطلاح: نگاه کردن به مسائل از دید و نمای کلی نه توجه به جزییات
مثال: .Don’t worry about that test score. In the big picture, it’s not so important
ترجمه : نگران نمره امتحانت نباش، اگر کلی تر نگاه کنی خیلی هم اهمیت ندارد.
امیدوارم که تا اینجا از دوره آموزش زبان با فیلم لذت برده باشید. بی صبرانه منتظر نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما هستیم…
راستی! تلگرام چ یاب رو برای با خبر شدن از آخرین تخفیفها و دورههای آموزشی ما دنبال کنید.
ارسال پاسخ
نمایش دیدگاه ها